آهنگهای نوستالژی



کی اشکاتو پاک میکنه

 شبا که غصه داری 

دست رو موهات کی میکشه

 وقتی منو نداری 

 شونه کی  مرهم هق هقت میشه دوباره

 از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره

 برگ ریزونای پاییز 

کی چشم به رات نشسته 

از جلو پات جمع میکنه برگای زرد و خسته 

 کی منتظر میمونه حتی شبای یلدا 

تا خنده رو لبات بیاد 

شب برسه به فردا 

 کی از سرود بارون قصه برات میسازه 

از عاشقی میخونه وقتی که راه درازه 

 کی از ستاره بارون  

چشماشو هم میذاره 

نکنه ستاره ای بیاد  یاد تو رو نیاره 



غم اومد که گریون کنه چشمامو نتونست

شب اومد که داغون کنه دنیامو نتونست

دل من دیگه از غم که شکسته نمیشه

اسیر غم عشقه دیگه خسته نمیشه

کمه فرصت ذیدار تو این عالم مستی

میخوام با تو بخندم به زمونه به هستی

هنوز عشق منی مثل همیشه

دل از خوب و بدت خسته نمیشه

هنوز عشق منی مثل همیشه

دل از خوب و بدت خسته نمیشه

تو ای آمده از راه بازم مثل همیشه

دلم با تو یه رنگه جدا از تو نمیشه

غم و غصه نتونست بگیره تو رو از من

بدون قدر وفامو دیگه دور نشو از من

هنوز عشق منی مثل همیشه

دل از خوب و بدت خسته نمیشه

هنوز عشق منی مثل همیشه

دل از خوب و بدت خسته نمیشه

هنوز عشق منی مثل همیشه

دل از خوب و بدت خسته نمیشه


دو دریچه دو نگاه دو پنجره دو رفیق دو همنشین دو حنجره

دو مسافر تو مسیر زندگی دو عزیز دو همدم همیشگی
با هم از غروب و سایه رد شدیم قصه ی عاشقی رو بلد شدیم
فکر می کردیم آخر قصه اینه جز خدا هیچکی ما رو نمی بینه
دو غریبه دو تا قلب در به در دوتا دلواپس این چشمای تر
دوتا اسم دو خاطره دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین
عاقبت جدا شدن دستای ما گم شدیم تو غربت غریبه ها
آخر اون همه لبخند و سرود چشم پر حسادت زمونه بود
دو غریبه دو تا قلب در به در دوتا دلواپس این چشمای تر
دوتا اسم دو خاطره دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین

کی اشکاتو پاک میکنه

 شبا که غصه داری 

دست رو موهات کی میکشه

 وقتی منو نداری 

 شونه کی  مرهم هق هقت میشه دوباره

 از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره

 برگ ریزونای پاییز 

کی چشم به رات نشسته 

از جلو پات جمع میکنه برگای زرد و خسته 

 کی منتظر میمونه حتی شبای یلدا 

تا خنده رو لبات بیاد 

شب برسه به فردا 

 کی از سرود بارون قصه برات میسازه 

از عاشقی میخونه وقتی که راه درازه 

 کی از ستاره بارون  

چشماشو هم میذاره 

نکنه ستاره ای بیاد  یاد تو رو نیاره


حس همیشه داشتنت نه عشق و دلبستگیه
نه قصه گسستنه نه حرف پیوستگیه
عادت و عشق و عاطفه هر چه لغت تو عالمه
برای حس من و تو یه اسم گنگ و مبهمه
تو این روزای بی کسی اگه به دادم نرسی
یه روز میای که دیر شده نمونده از من نفسی

==>> تکست اهنگ راز همیشگی از اینتر موزیک <<==

خواستن تو برای من فراتر از روح و تنه
راز همیشگی شدن همیشه از تو گفتنه
اگر تو مهلتم بدی مهلت مرگ نمیخوام
با تو به قصه میرسم همراه لحظه ها میام
عادت و عشق و عاطفه هر چه لغت تو عالمه
برای حس من و تو یه اسم گنگ و مبهمه
تو این روزای بی کسی اگه به دادم نرسی
یه روز میای که دیر شده نمونده از من نفسی

همیشه عاجز کلام از گفتن معنی ناب
هیچ عاشقی عاشقی رو یاد نگرفته از کتاب
عادت و عشق و عاطفه هر چه لغت تو عالمه
برای حس من و تو یه اسم گنگ و مبهمه
اگر تو مهلتم بدی مهلت مرگ نمیخوام
با تو به قصه میرسم همراه لحظه ها میام
تو این روزای بی کسی اگه به دادم نرسی
یه روز میای که دیر شده نمونده از من نفسی


جنگلچه بی ریا آمدم به قلب عاشق تو
باورم شد حرف های به ظاهر صادق تو

چه پر غرور می روی از این دل شکسته
انگار عهدی نبستی با این عاشق خسته
انگار عهدی نبستی با این عاشق خسته

جنگل چشمات هواش چه سرده ، هر نگاه تو حدیث درده
رفتنت دیگه شده مسلم ، اما دل هنوز باور نکرده

نکنه رنجیدی از من ، بگو تقصیرم چیه
یا که دل به دیگری دادی ، بگو اون کیه
نکنه که از حقیقت ، تو می خوای فرار کنی
بری و یک بار دیگه ، منو بی قرار کنی
بری و یک بار دیگه ، منو بی قرار کنی
جنگل چشمات هواش چه سرده ، هر نگاه تو حدیث درده
رفتنت دیگه شده مسلم ، اما دل هنوز باور نکرده

به اون شقایقی که مست عشقه
از تو جدا شدن شکست عشقه
از تو جدا شدن شکست عشقه

به اون شقایقی که مست عشقه
از تو جدا شدن شکست عشقه
از تو جدا شدن شکست عشقه

من با وفا بودم ، با من جفا کردی
تنها خدا داند با دل چه ها کردی
شرمنده ام از دل ، از عشق بی حاصل
جنگل چشمات هواش چه سرده ، هر نگاه تو حدیث درده
رفتنت دیگه شده مسلم ، اما دل هنوز باور نکرده
جنگل چشمات هواش چه سرده ، هر نگاه تو حدیث درده
رفتنت دیگه شده مسلم ، اما دل هنوز باور نکرده


 

 

 

دلدل کوچولو دل دیوونه

دیگه نرو از خونه

پشیمون میشی

پریشون میشی

نمیدونی دیوونه

بیرون از خانه دلا همه سنگ

هر چی میبینی رنگه و نیرنگ

تو مثل یه پر میبردت باد

حتی یادت هم میبرند از یاد

دل کوچولو دل دیوونه

دیگه نرو از خونه

پشیمون میشی

پریشون میشی

نمیدونی دیوونه

بمیرم واسه ی تو

چه رنجا نکشیدی

چه خسته دل تنها

چه حرفا که شنیدی

حالا برگشتی بازم تو سینه

میدونی تنها منو داری

میدونم شیطون بلای جونم

منو باز آروم نمیذاری

دل کوچولو دل دیوونه

دیگه نرو از خونه

پشیمون میشی

پریشون میشی

نمیدونی دیوونه

بمیرم واسه ی تو

چه رنجا نکشیدی

چه خسته دل تنها

چه حرفا که شنیدی

حالا برگشتی بازم تو سینه

میدونی تنها منو داری

میدونم شیطون بلای جونم

منو باز آروم نمیذاری

دل کوچولو دل دیوونه

دیگه نرو از خونه

پشیمون میشی

پریشون میشی

نمیدونی دیوونه

 

بیرون از خانه دلا همه سنگ

هر چی میبینی رنگه و نیرنگ

تو مثل یه پر میبردت باد

حتی یادت هم میبرند از یاد

دل کوچولو دل دیوونه

دیگه نرو از خونه

پشیمون میشی

پریشون میشی

نمیدونی دیوونه


یه درخت خشک وبی برگ میون کویر داغ
توی تهمونده ذهنش نقش پررنگ یه باغ
شاخه سبز خیالش سربه آسمون کشید
برو دوشش همه پرشد زاقاقی سفید
زیر سایه خیالی کم کمک چشماشو بست
دید دوتا کفتر چاهی روی شاخه هاش نشست
اولی گفت اگه بارون بازبباره توکویر،دیگه اما سررسیده عمراین درخت پیر
دومی گفت که قدیما یادمه کویرنبود، جنگل وپرنده بود و گذر زلال رود
گفتن و پریدن با یه دنیا خاطره
اون درخت اما هنوزم تو کویر باور

کویر
اولی گفت اگه بارون بازبباره توکویر،دیگه اما سررسیده عمراین درخت پیر
دومی گفت که قدیما یادمه کویرنبود، جنگل وپرنده بود و گذر زلال رود
گفتن و ازجا پریدن با یه دنیا خاطره
اون درخت اما هنوزم تو کویر باور
یه درخت خشک وبی برگ میون کویر داغ
توی تهمونده ذهنش نقش پررنگ یه باغ
شاخه سبز خیالش سربه آسمون کشید
برو دوشش همه پرشد زاقاقی سفید
زیر سایه خیالی کم کمک چشماشو بست
دید دوتا کفتر چاهی روی شاخه هاش نشست
یه درخت خشک وبی برگ میون کویر داغ


ای که رفته با خود دلی شکسته بردی
این چنین به توفان تن مرا سپردی
ای که مهر باطل زدی به دفتر من
بعد تو نیامد چه ها که بر سر من!
ای خدای عالم چگونه باورم بود
آنکه روزگاری پناه و یاورم بود
سایه اش نماند همیشه بر سر من 
زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من
رفته
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام
رفتی و ندیدی که بی تو چگونه پرشکسته ام
رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا
رفتی و خیالم زمانی نمی کند مرا رها
ای به دل آشنا، تا که هستم بیا، وایِ من اگر نیایی

کوهو میذارم رو دوشم رخت هر جنگو می پوشم 

موجواز دریا میگیرم شیره ی سنگو می دوشم 

میارم ماهو تو خونه میگیرم بادو نشونه 

همه ی خاک زمینو میشمرم دونه به دونه 

 

اگه چشمات بگن آره 

هیچ کدوم کاری نداره. 

 

دنیا رو کولم می گیرم روزی صد دفعه میمیرم 

میکَنم ستاره ها رو،جلویِ چشات می گیرم 

چشات حرمتِ زمینه،یه قشنگِ نازنینه 

تو اگه میخوای نذارم هیچ کسی تو رو ببینه 

 

اگه چشمات بگن آره 

هیچ کدوم کاری نداره. 

 

چشم ماهو در میارم،یه نَوَردبون میارم 

عکسِ چشمتو می گیرم جای چشم اون میذارم 

آفتابو ورش می دارم واسه چشمات در میذارم 

از چشات آینه میسازم با خودم برات میارم 

 

اگه چشمات بگن آره 

هیچ کدوم کاری نداره

 


خیلی ممنون انقد آسون منو داغون کردی
واسه احساسی که داشتم دلمو خون کردی
تو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چی
منو به محبت دو روزه مهمون کردی
همه عالم می دونستن که بری میمیرم
اما رفتی و همه عالمو حیرون کردی
خیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرم
خیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرم
من حواسم به تو بود و تو دلت سر به هوا
با همین سر به هواییت منو ویرون کردی
من که با نگاه شیرین تو فرهاد شدم
مگه این کافی نبود که منو مجنون کردی؟
همه عالم می دونستن که بری میمیرم
اما رفتی و همه عالمو حیرون کردی
خیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرم
خیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرم

 

 

 

خودم عاشق اون تیکشم که میگه (توکه هیچ حسی به این 

قصه نداشتی واسه چی منو به محبت دوروزه مهمون کردی)


آرزوی من این است که دو روز طولانی در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی
آرزوی من این است یا شوی فراموشم یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم
آرزوی من اینست که تو مثل یک سایه سرپناه من باشی لحظه تر گریه
آرزوی من اینست نرم و عاشق و ساده همسفر شوی با من در سکوت یک جاده

آرزوی من این است هستی تو من باشم لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم
آرزوی من این است تو غزال من باشی تک ستاره روشن در خیال من باشی
آرزوی من این است در شبی پر از رویا پیش ماه و تو باشم لحظه ای لب دریا
آرزوی من اینست از سفر نگویی تو تو هم آرزویی کن اوج آرزویی تو
آرزوی من اینست مثله لیلی و مجنون پیروی کنیم از عشق این جنون بی قانون
آرزوی من اینست زیر سقف این دنیا من برای تو باشم تو برای من تنها

 


آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن

منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن

من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم

واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم

منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه

بوسیدنت برای من تولد یک نفسه

چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه

نوازش دستای تو عادته ترکم نمیشه

فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جابذار

به پای عشق من بمون هیچ کسو جای من نیار

مهر لباتو روی تن و روی لب کسی نزن

فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من


تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته

نبودنت فاجعه بودنت امنیته

تو از کدوم سرزمین تو از کدوم هوایی

که از قبیله ی من یه آسمون جدایی

اهل هر جا که باشی قاصد شکفتنی

توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی

پاکی آبی یا ابر نه خدایا شبنمی

قد آغوش منی نه زیادی نه کمی

منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من

خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن

منو با خودت ببر من به رفتن قانعم

خواستنی هر چی که هست

تو بخوای من قانعم

ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه ی من

چه خوبه با تو رفتن رفتن همیشه رفتن

چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن

هم قدم جاده ها تن به سفر سپردن

چی می شد شعر سفر بیت آخرین نداشت

عمر پوچ من و تو دم واپسین نداشت

آخر شعر سفر آخر عمر منه

لحظه ی مردن من لحظه ی رسیدنه

منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من

خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن

منو با خودت ببر من حریص رفتنم

عاشق فتح افق دشمن برگشتنم

منو با خودت ببر منو با خودت ببر

تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته

نبودنت فاجعه بودنت امنیته

تو از کدوم سرزمین تو از کدوم هوایی

که از قبیله ی من یه آسمون جدایی

اهل هر جا که باشی قاصد شکفتنی

توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی

پاکی آبی یا ابر نه خدایا شبنمی

قد آغوش منی نه زیادی نه کمی

منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من

خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن

منو با خودت ببر من به رفتن قانعم

خواستنی هر چی که هست

تو بخوای من قانعم

ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه ی من

چه خوبه با تو رفتن رفتن همیشه رفتن

چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن

هم قدم جاده ها تن به سفر سپردن

چی می شد شعر سفر بیت آخرین نداشت

عمر پوچ من و تو دم واپسین نداشت

آخر شعر سفر آخر عمر منه

لحظه ی مردن من لحظه ی رسیدنه

منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من

خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن

منو با خودت ببر من حریص رفتنم

عاشق فتح افق دشمن برگشتنم

منو با خودت ببر منو با خودت ببر


 

وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا می شه لحظه ی دیدن می رسه
هر چی که جاده ست رو زمین به سینه ی من می رسه آه

ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم

وقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم
گلهای خواب آلوده رو واسه کی بیدار بکنم
دست کبوترهای عشق واسه کی دونه بپاشه
مگه تن من می تونه بدون تو زنده باشه

ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم

عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن تو
عمر دوباره ی من دیدن و بوییدن تو
نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس می خوام
عمر دوباره ی منی تو رو واسه نفس می خوام

ای که تویی همه کسم بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم


 

پس از ان غروب رفتن اولین طلوع من باش من رسیدم رو به اخر
تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن
چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای گریه های اخر من
اسمتو ببخش به لبهام
بیتو خالیه نفسهام
خط بکش رو باور من زیر سایبون دستهام
خواب سبز رازقی باش
عاشق همیشگی باش
خسته ام از تلخی شب تو طلوع زندگی بااش
پس از ان غروب رفتن
اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به اخر تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای گریه های اخر من

من پر از حرف سکوتم خالی ام رو به سقوطم بی تو و ابیه عشقت تشنه ام کویر لوتم
نمیخوام اشفته باشم
ارزوی خفته باشم
تو نذار اخر قصه حرفمو نگفته باشم
پس از ان غروب رفتن اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به اخر
تو بیا شروع من باش
شب و از قصه جدا کن
چکه کن رو باور من خط بکش رو جای پای گریه های اخر من
پس از غروب رفتن اولین طلوع مممن باش .


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها